بنام خدا
سلام برمهدی فاطمه عج
کربلا خاک نیست ، قسمتی است از آسمان با 72 ستاره ...
کربلا حرف نیست ، هزاران کلمه است ... کلمه هایی که گویی یادآور اسماء اعظم الهی اند... کلماتی چون حسین ، عبّاس ، زینب ، سجّاد ، علی اکبر ، قاسم ، رقیّه و علی اصغر و...کلماتی که گویی هر یک کتابی آسمانی اند ... کربلا حضور است ، حضوریست با شکوهی ابدی ... کربلا ، هر چه که بود ، لیاقت حسین و عبّاس را داشت ... کربلا اگر چه کرب بلا بود امّا بعد از حسین شد پاره ای از بهشت ، چه آنکه سید الشباب اهل الجنه را لیاقت داشت . کربلا پاره ای از بهشت شد ... *********************************** عصر خلافت امام علی(ع) بود ، یکی از مسلمین به نام هرثمه بن سلیم شخص بی سعادت و بی تفاوتی بود و چندان اعتقاد به عظمت مقام علی(ع) نداشت ؛ ولی همسر او بانویی پاک و با معرفت و از ارادتمندان امام علی (ع) بود. هرثمه می گوید : همراه امام علی(ع) برای جنگ صفین از کوفه به جبهه صفین حرکت می کردیم ، وقتی به سرزمین کربلا رسیدیم وقت نماز شد ، نماز را با امام علی(ع) خواندیم آن حضرت بعد از نماز مقداری از خاک کربلا رابرداشت و بویید و فرمود :«واهآ لک یا تربة لیحشرنَّ منک قومٌ یدخلون الجنّة بغیر حسابٍ»:«عجب از تو ای تربت ، قطعآ از میان تو جماعتی بر می خیزند و بدون حساب وارد بهشت می شوند». به جبهه صفین رفتیم و سپس به خانه ام بازگشتم و به همسرم گفتم :«از مولایت ابوالحسن علی(ع) برای تو مطلبی نقل کنم» آنگاه مطلب فوق را به او گفتم . سپس گفتم :«علی (ع) ادعای علم غیب هم می کند .» همسرم گفت :«ای مرد! دست از این ایرادها بردار ، امیرمؤمنان علی آنچه بگوید سخن حقّ است.» من همچنان در مورد این سخن علی(ع) در تردید بودم تا آن هنگام که جریان کربلا پیش آمد . من جزء لشکر عمر سعد به کربلا رفتم ؛ آنجا به یاد سخن امام علی(ع) افتادم که به راستی حقّ بود . از این رو از کمک به لشکر عمر سعد ناراحت بودم . در یک فرصت مناسب در حالی که سوار بر اسب بودم به سوی حسین(ع) رفتم و حدیث پدرش را به یاد آن حضرت انداختم . حضرت به من فرمود :«اکنون آیا از موافقین ما هستی یا از مخالفین ما؟» گفتم :«از هیچ کدام ، فعلآ در فکر اهل و عیال خود هستم ...» فرمود :«بنابر این به سرعت از این سرزمین بیرون برو ، زیرا کسی که در اینجا باشد و صدای ما را بشنود ولی ما را یاری نکند ، داخل در آتش جهنم خواهد شد . » *********************************** یا حسین ... چگونه بگوییم «کلُّ یومٍ عاشورا و کُلُّ ارضٍ کَربُبَلا» در حالی که زندگیهایمان آغشته به معصیت است!!!؟ در حالی که هر کس ندای تو را در این سرزمین که کلّ زمین است بشنود و از یاد خدا غافل شود و تو رایاری نکند در آتش جهنم است ...
« اللّهُمَّ اَرزُقنی شَفاعَةَ الحُسَینِ یَومَ الوُرُودِ و ثَبِّت لی قَدَمَ صِدقٍ عِندَکَ مَعَ الحُسَینِ و اَصحابِ الحُسَین » |