سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شمیم گل نرگس

دی 89 - شمیم گل نرگس

چشم انتظارباران
شمیم گل نرگس

برخی از تکالیف ما نسبت به امام عصر(عج)

بنام خدا

سلام برمهدی فاطمه عج

برگزیده منتهی الامال - برخی از تکالیف ما نسبت به امام عصر(عج)

اوّل – مهموم و محزون بودن برای آن جناب در ایّام غیبت و سبب این متعدّد است . یکی برای غایب بودن آن جناب و نرسیدن دست به دامانش و روشن نگشتن دیدگان به نور جمالش .و دیگر ممنوع بودن آن سلطان عظیم الشّآن از رتق و فتق و اجرای احکام و حدود و دیدن حقّ خود در دست غیر خود .

دوم – از تکالیف بندگان در ایّام غیبت ، انتظار فرج آل محمّد (ع) در هر آن می باشد و ترقّب (چشم داشتن) به روز و ظهور دولت قاهره و سلطنت ظاهره مهدی آل محمد (ع) و پر شدن زمین از عدل و داد و غالب شدن دین قویم بر جمیع ادیان که خدای تعالی به نبی اکرم خود (ص) خبر داده و و عده فرموده بلکه بشارت آن را به جمیع پیغمبران و امم داده که چنین روزی خواهد آمد که جز خدای تعالی کسی را پرستش نکنند و چیزی از دین نماند که از بیم احدی در پرده ستر و حجاب بماند و بلا و شدّت از حق پرستان برود .

سوم – از تکالیف دعا کردن است از برای حفظ وجود مبارک امام عصر (عج) از شرور شیاطین انس و جن و طلب تعجیل نصرت و ظفر و غلبه بر کفّار و ملحدین و منافقین برای آن جناب که این نوعی است از اظهار شوق و زیادتی محبّت و دعاهای وارده در این مقام بسیار است .

چهارم – صدقه دادن است به آنچه ممکن شود در هر وقت برای حفظ وجود مبارک امام عصر(عج) و چون هیچ نفسی عزیزتر و گرامی تر نیست از وجود مقدّس امام عصر(عج) و ارواحنا فداه ، و بلکه محبوبتر است نزد ما از خود ما که اگر چنین نباشد در ایمان ما ضعف و نقصان و در اعتقادات ما خلل و سستی است . چنانچه به سندهای معتبره از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمودند : ایمان نیاورد احدی از شما تا آن که بوده باشم من و اهل بیت من محبوبتر نزد او از جان و فرزند و تمام مردم .

پنجم – حج گذاشتن و حجّه دادن به نیابت امام عصر(عج) چنانچه در میان شیعیان موسوم بود در قدیم و آن جناب تقریر فرمودند چنانچه قطب راوندی (ره) در کتاب «خرایج» روایت کرده که ابو محمّد دَعلَجّی دو پسر داشت یکی از آن دو صالح بود و او را ابوالحسن می گفتند و او مردگان را غسل می داد و پسر دیگر او مرتکب محرّمات می شد و مردی از شیعیان ، زری به ابو محمّد مذکور داد که به نیابت حضرت صاحب الامر (عج) حج گذارد چنانچه عادت شیعیان در آن وقت چنین بود و بو محمّد قدری از آن زر را به پسر فاسد داد و او را با خود برد که برای حضرت حج گذارد و وقتی از حج برگشت نقل کرد که در در موقف یعنی عرفات جوان گندمگون و نیکو هیئتی را دیدم که مشغول تضرّع و ابتهال و دعا بود و چون من به نزدیک او رسیدم به سوی من التفات نمود و فرمود : ای شخ آیا حیا نمی کنی ؟ من گفتم : ای سیّد من ! از چه چیز ؟ فرمود : به تو حجّه می دهند از برای آن کسی که می دانی ، و تو آن را به فاسقی می دهی که خمر می اشامد ...

ششم – برخاستن از برای تعظیم شنیدن اسم مبارک آن حضرت به خصوص اگر اسم مبارک قائم (عج) باشد ، چنانچه سیرت تمام اصناف امامیّه – کثّر هم الله تعالی- بر آن مستقر شده در جمیع بلاد از اعراب و عجم و ترک و هند و دیلم .

هفتم – از تکالیف عباد در ظلمات غیبت ، تضرّع و مسآلت از خداوند تبارک و تعالی است به جهت حفظ ایمان و دین از شبهات شیاطین و زنادقه و خواندن دعاهای وارده برای این کار است .

هشتم – استمداد و استعانت و استغاثه به آن حضرت در هنگام شدائد و اهوال و بلایا و امراض و رو آوردن شبهات و فتنه از اطراف و جوانب و ندیدن راه چاره و خواستن از آن جناب حلّ شبهه و رفع کربه و دفع بلیّه را .




تاریخ : چهارشنبه 89/10/29 | 4:7 صبح | نویسنده : چشم انتظارباران | نظر

کربلا خاک نیست ، قسمتی است از آسمان با 72 ستاره ...

بنام خدا

سلام برمهدی فاطمه عج

 کربلا خاک نیست ، قسمتی است از آسمان با 72 ستاره ...

 

کربلا حرف نیست ، هزاران کلمه است ... کلمه هایی که گویی یادآور اسماء اعظم الهی اند...

کلماتی چون حسین ، عبّاس ، زینب ، سجّاد ، علی اکبر ، قاسم ، رقیّه و علی اصغر و...کلماتی که گویی هر یک کتابی آسمانی اند ...

کربلا حضور است ، حضوریست با شکوهی ابدی ...

کربلا ، هر چه که بود ، لیاقت حسین و عبّاس را داشت ... کربلا اگر چه کرب بلا بود امّا بعد از حسین شد پاره ای از بهشت ، چه آنکه سید الشباب اهل الجنه را لیاقت داشت .

کربلا پاره ای از بهشت شد ...

***********************************

عصر خلافت امام علی(ع) بود ، یکی از مسلمین به نام هرثمه بن سلیم شخص بی سعادت و بی تفاوتی بود و چندان اعتقاد به عظمت مقام علی(ع) نداشت ؛ ولی همسر او بانویی پاک و با معرفت و از ارادتمندان امام علی (ع) بود.

هرثمه می گوید : همراه امام علی(ع) برای جنگ صفین از کوفه به جبهه صفین حرکت می کردیم ، وقتی به سرزمین کربلا رسیدیم وقت نماز شد ، نماز را با امام علی(ع) خواندیم آن حضرت بعد از نماز مقداری از خاک کربلا رابرداشت و بویید و فرمود :«واهآ لک یا تربة لیحشرنَّ منک قومٌ یدخلون الجنّة بغیر حسابٍ»:«عجب از تو ای تربت ، قطعآ از میان تو جماعتی بر می خیزند و بدون حساب وارد بهشت می شوند».

به جبهه صفین رفتیم و سپس به خانه ام بازگشتم و به همسرم گفتم :«از مولایت ابوالحسن علی(ع) برای تو مطلبی نقل کنم» آنگاه مطلب فوق را به او گفتم . سپس گفتم :«علی (ع) ادعای علم غیب هم می کند .»

همسرم گفت :«ای مرد! دست از این ایرادها بردار ، امیرمؤمنان علی آنچه بگوید سخن حقّ است.»

من همچنان در مورد این سخن علی(ع) در تردید بودم تا آن هنگام که جریان کربلا پیش آمد . من جزء لشکر عمر سعد به کربلا رفتم ؛ آنجا به یاد سخن امام علی(ع) افتادم که به راستی حقّ بود . از این رو از کمک به لشکر عمر سعد ناراحت بودم . در یک فرصت مناسب در حالی که سوار بر اسب بودم به سوی حسین(ع) رفتم و حدیث پدرش را به یاد آن حضرت انداختم . حضرت به من فرمود :«اکنون آیا از موافقین ما هستی یا از مخالفین ما؟»

گفتم :«از هیچ کدام ، فعلآ در فکر اهل و عیال خود هستم ...»

فرمود :«بنابر این به سرعت از این سرزمین بیرون برو ، زیرا کسی که در اینجا باشد و صدای ما را بشنود ولی ما را یاری نکند ، داخل در آتش جهنم خواهد شد . »

***********************************

یا حسین ...

چگونه بگوییم «کلُّ یومٍ عاشورا و کُلُّ ارضٍ کَربُبَلا» در حالی که زندگیهایمان آغشته به معصیت است!!!؟ در حالی که هر کس ندای تو را در این سرزمین که کلّ زمین است بشنود و از یاد خدا غافل شود و تو رایاری نکند در آتش جهنم است ...

 

« اللّهُمَّ اَرزُقنی شَفاعَةَ الحُسَینِ یَومَ الوُرُودِ و ثَبِّت لی قَدَمَ صِدقٍ عِندَکَ مَعَ الحُسَینِ و اَصحابِ الحُسَین »




تاریخ : چهارشنبه 89/10/29 | 4:5 صبح | نویسنده : چشم انتظارباران | نظر

نیمه شعبان

 


                                                             فضایل نیمه شعبان 

 

 

رسول خدا فرمود:در شب نیمه شعبان خواب بودم که جبرئیل نزد من آمد و گفت:یا محمد آیا در این شب به خواب می روی؟ گفتم:ای جبرئیل مگر امشب چه شبی است؟ گفت:نیمه شعبان است برخیز با محمد پس مرا به پاداشت و مرا به بقیع برد به من گفت: سر خود را بلند کن این شبی است که در آن درهای آسمان باز است و درهای رحمت و درب رضوان و درب مغفرت و درب فضل و درب توبه و درب احسان باز است و خداوند به شماره ی موها و پشم های چهارپایان آزاد می کند و در آن شب اجل های مردم تثبیت و ارزاق مردم از این سال به سال دیگر تقسیم می گردد و هر چه در تمام سال حادث می شود در این شب وارد می گردد. یا محمد هر کس این شب را به تکبیر و تسبیح و تهلیل و دعا و نماز و قرائت قرآن و نوافل و استغفار احیا کند بهشت منزل و خوابگاه او خواهد بود و گناهان گذشته و آینده ی او آمرزیده شود.یا محمد هر کس در آن یکصد رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت یک مرتبه «فاتحه الکتاب» و ده مرتبه «قل هو الله احد» بخواند و چون از نماز فارغ شود ده مرتبه آیة الکرسی و ده مرتبه«فاتحه الکتاب» و یکصد مرتبه «سبحان الله»بخواند خداوند یکصد گناه کبیره ی مهلک او را که موجب بردن او به آتش باشد بیامرزد و برای هر سوره وتسبیح قصری به او عطا شود و شفاعت یکصد نفر از اهل بیت او را از او قبول نماید و او را در ثواب شهدا شریک سازد و آنچه به روزه داران این ماه و نمازگزاران در این شب می دهد به او بدهد بدون اینکه از ارج آنها چیری بکاهد. پس ای محمد این شب را احیا کن و امت خود را نیز بفرما احیا کنند و در آن شب به وسیله ی عمل در آن نزدیکی به خدا جویند چه آن شب شب با شرافتی است. همانا یا محمد من که نزد تو آمدم در آسمان ملکی نبود مگر اینکه یا گام های خود را جفت کرده و نماز می گزارد و یا نشسته تسبیح می گفت و یا رکوع و سجود می کرد و ذکر می نمود و آن شبی است که در آن دعا نمی کند دعا کننده ای مگر اینکه خدا آن را مستجاب می کند و نه سائلی مگر اینکه خدا آنچه بخواهد به او بدهد و نه استغفار کننده ای مگر آن که خداوند او را بیامرزد و نه توبه کننده ای مگر آن که خدا از او درگذرد یا محمد هر کس که از خیر آن محروم شد پس محروم است و رسول خدا در آن دعا می کرد می گفت:«اللهم اقسم لنا من خشیتک»...




تاریخ : چهارشنبه 89/10/29 | 3:31 صبح | نویسنده : چشم انتظارباران | نظر

توقیعی برای جمعی از مردم قم

توقیعی برای جمعی از مردم قم

 

در کتاب «احتجاج» از شیخ موثق ابوعمر عامری رحمة الله علیه روایت می‏کند که گفت : ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان درباره فرزند امام حسن عسکری (ع) گفتگو نمودند. ابن ابی غانم می گفت: حضرت رحلت فرمود و اولادی نداشت . سپس آنها نامه‏ای در این خصوص نوشتند و به ناحیه مقدسه فرستادند (تا و کلای حضرت بآستان مقدسش برسانند) و درآن نامه نوشتند که ما بر سر این موضوع کشمکش نموده‏ایم. جواب نامه آنها بخط آن حضرت صلوات الله علیه بدین مضمون صادر گشت :

بسم الله الرحمن الرحیم . خداوند ما و شما را از فتنه‏ها نگاه دارد و بما و شما روح یقین موهبت کند، و از سوء عاقبت باز دارد. خبر تردیدی که گروهی از شما در امر دین نموده‏اید، و شک و تحیری که درباره صاحبان امر خود بدل آنها راه یافته است ، بمن رسید، ما از این موضوع بخاطر شما غمگین شدیم نه بخاطر خودمان و درباره شما ناراحت شدیم نه درباره خودمان زیرا خدا با ماست و جز بخدا به هیچکس نیازی نداریم و حق با ماست و بنا بر این کسیکه از اطاعت ما سرباز می‏زند، ما را به وحشت نمی‏اندازد. ما اثر صنع خدائیم و مردم به طفیل و جود ما ، موجود گشته‏اند.ای مردم ! چرا دچار تردید گشته و در حال تحیر مطلب را بر خود مشتبه می‏سازید. آیا نشنیده‏اید که خدا می‏فرماید: یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم یعنی : ای کسانی که ایمان آورده‏اید، خدا و پیغمبر و صاحبان امر خود را، اطاعت کنید؟نمی‏دانید که در اخبار رسیده است که حوادثی برای ائمه ، گذشته و آینده شما روی می‏دهد، و آیا ندیده‏اید که خداوند از زمان حضرت آدم تا زمان امام حسن عسکری سنگرهائی برای شما قرار داده که به آنها پناه برید و علائمی مقرر داشته تا بوسیله آن هدایت شوید؟ بطوری که هر گاه یکی از آن علامت ها پنهان شود علامت دیگری ظاهر می‏گردد و هر وقت ستاره ای غروب کند؛ ستاره دیگری می‏درخشد؟پس وقتی که امام حسن عسکری (ع) رحلت فرمود: گمان کردید که خداوند دین خود را باطل کرد، و رشته واسطه میان خود و بندگانش را قطع نمود؟ نه . چنین نبوده . و تا روز رستخیز و ظهور امر خدا که مردم او را نمی‏خواهند ، هم چنین نخواهد بود.امام گذشته با سعادت رحلت فرمود و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت، وصیت و علم و فرزند و جانشین او در میان ما است و جز ظالمان گناهکار کسی راجع به منصب و مقام امامت وی با ما نزاع ندارد و جز منکر کافر کسی ادعای این منصب بزرگ را نمی‏کند.اگر ملاحظه مغلوب شدن امر خدا و آشکار و علنی گشتن سر الهی نبود چنان حق ما برای شما ظاهر می‏گردید که عقلهاتان حیران گردد و تردیدتان بر طرف شود ولی آنچه خداوند خواسته تحقق خواهد یافت؛ و هر چیزی در لوح محفوظ مرقوم است .پس شما هم از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید. همه گونه خیروخوبی از ما بمردم می‏رسد. آنچه بر شما پوشیده است، برای اطلاع از آن اصرار مورزید. و بچپ و راست میل نکنید، مقصد خود را با دوستی ما براساس راهی که روشن است بطرف ما قرار دهید. من آنچه لازمه نصیحت بود، بشما گرفتم و خداوند بر من و شما گواه است .اگر محبت به شما نداشتیم و صلاح شما را نمی‏دیدیم و بخاطر ترحم و شفقت بر شما نبود، گفتگوی با شما را ترک می گفتیم ... و صلی الله علی محمد النبی و آله و سلم تسلیماً.

 




تاریخ : چهارشنبه 89/10/29 | 3:31 صبح | نویسنده : چشم انتظارباران | نظر

استقامت و شجاعت

استقامت و پایداری و شجاعت:

در صدر اسلام، استقامت و پایداری و شهامت پر توان مسلمانان در برابر تندبادهای حوادث، از عوامل پیروزی بود، اینک نیز برای پیروزی در نیل به تکمیل اسلام به دست حضرت مهدی(عج) نیاز به صبر و پایداری است. نمونه های صبر و استقامت مسلمانان صدر اسلام در تاریخ بسیار است و نمونه های صبر و استقامت در جنگهای اسلامی به خوبی در روحیه مسلمانان آشکار است، آنها با کمترین نفر و کمترین ابزار جنگی پوزه بزرگترین ارتش دشمنان را به خاک مالیدند. مثلا جعفر طیار(ره) برادر امام علی(ع) در جنگ موته (جنگ با ابر قدرت روم) با این که دو دستش قطع شده بود و نود زخم به بدنش رسیده بود، پرچم را با دو بازوی بریده اش نگهداشته بود و همچنان می جنگید.قرآن صد و چهار بار سخن از صبر و استقامت به میان آورده و در آیه 200 سوره آل عمران می فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردید، استقامت کنید و در برابر دشمنان نیز پایداری به خرج دهید و از مرزهای خود مراقبت به عمل آورید و از خدا بپرهیزید شاید رستگار شوید.»مسلما برای زمینه سازی برای یک حکومت جهانی اجرای این دستورات نیز لازم و ضروری است.




تاریخ : چهارشنبه 89/10/29 | 3:31 صبح | نویسنده : چشم انتظارباران | نظر
        مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.